9***آخ جون نه ماهگی بهارم (میلاد امام حسین-نیمه شعبان-دالی-کوتاهی مو- ماه رمضان)
ای بوی هر چه گل
بوی بهار می شنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینه خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده ام که فرش کنم زیر پای تو
رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام
تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو
امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو
در خاک هم دلم به هوای تو می تپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
همبازیان خواب تو خیل فرشتگان
آواز آسمانیشان لای لای تو
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری، برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو
عزیزم،خانمم 240 روزگیت مبارک همزمان با ولادت آقامون امام حسین (ع)
* دختر خوشگلم امشب خونه ی عمو قدرت بودیم،تولد اکرم زن عمو بود و دختر نازم از یه کوچولو کیک بی نصیب نموند،سر شام هم کلی با استخوان مرغ (برای اولین بار)خوش به حالت شد،قربونت برم بعد از اینکه استخوان از دستت افتاد کلی با دستهای چربت بازی کردی. دخترم یادم رفته بگم که خیلی عاشق دستاتی همچین زیرو روشو بازرسی میکنی که همه تعجب میکنند ،منم با شوخی میگم فکر کنم دخملم پزشک استخوان و مفاصل بشه. انشاءالله که هر کاره میشی فقط خوشبخت و سالم و خوشحال باشی عشق من،دوست دارم
* عزیزم از دیروز 93/3/12 کارت این شده بگی مه مه دی دی دوباره مه مه دی دی (مهیار منو ببر دردر) هروقت که داداشی رو میبینی شروع میکنی به مه مه گفتن،قربونت بشم که عاشق داداش مهربونتی حقا که داداش دوست داشتنیه،هردوی شمارو عاشقانه دوست دارم.
* 93/3/14دختر نازم الان دیگه میتونی بابایی رو بابا و مامانی رو ماما صدا کنی نمیدونی چقدر ذوق زده ام ،خدایا هزارمرتبه شکرت،خدایا مهربانی و لطفت را سپاس.
* عزیز دلم،امروز بعدازظهر تو روی تخت بازی میکردی و من داشتم لباستو اتو میکردم و همچنان در فکر و ازخوشگلم غافل،یکدفعه سرمو برگردوندم دیدم پایین تخت نشستی و بهم نگاه میکنی ،نگاه کردن همانا و بوسیدن و قربونت رفتن همانا،داداشی هم نگو کلی بوس و نازت کرد..فدات بشم الهی
* دخترم خیلی ممنون که تو مهمونیها با مامانی همکاری میکنی و اذیت نمیکنی خیلی دوست دارم.
93/3/15* عشق مامان امروز اولین سالگرد ازدواج هادی دایی بود همه ی فامیل خونشون جمع بودیم ،خیلی بهت خوش گذشت،حسابی دلبری کردی اینم اسنادش:
جگر مامان خونه ی خاله رقیه(خاله ی مامانی:خاله جون خدا شفات بده)
93/3/20 :دختر نازنینم امشب ساعت 11 شب دیگه دیدم یه کوچولو از موهای نازت همش میره تو چشمهای خوشگلت،بنابراین مجبور شدم برای اولین بار اندازه ی سه سانت از یه تیکه ی کوچولوی موی جلوی پیشانیتو کوتاه کنم .مبارکت باشه نازنینم
یه ماهی میشد ریزش موهات قطع شده بود اما دوباره چند روزی هست شروع به ریختن کرده صبحها وقتی از خواب پامیشی گردنت پر از موهای مامانیته،بخورمت الهی.
دخترم شبها وقتی خوابی برای پیداکردن و گذاشتن پستونک یه پا استادی همچین چشم بسته تو هوا پستونکو میذاری؛ پاهای جانانتم عجب زوری داره هزارماشاءالله،صبحها حسابی بدنمو باهاش ورزش میدی:آخ دلم وای بهار....
مامان همچنان دارم برای تولدت جستجو میکنم که یک تم خوشگل پیداکنم البته فعلا مدنظرم تم زنبوریه،حالا ببینم چی پیش میاد اگه بتونم دارم تلاش میکنم یه سری کاراشو خودم انجام بدم؛دخترم عاشقتم
93/3/22 عزیز مامان امشب میلاد باسعادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج)؛
به انتظار تو نشستن، اشتباه ماست، به انتظار تو بايد ايستاد . . .
دستم را بگیر !که اگر دست لطف و مهر شما،لحظه ای از دستانم جدا شوند، می افتم ، می شكنم ، … .
مولای من ! دوستتان دارم . آن قدر كه … اصلا خودتان كه بهتر می دانید. اما بگذارید باز هم بگویم . بگذارید هزار بار بگویم :
دوستتان دارم ، دوستتان دارم … .
گر پرده ز رخ باز نمايد مهدي (عج)
از خلق جهان دل بربايد مهــــــدي(عج)
بهارم چنان منتظر مولي باش
گويي كه همين جمعه بيايد مهدي(عج)
93/3/24دخترم کاری که تازه یادگرفتی :کوبیدن اسباب بازیها بهم دیگه و تولید صدا کردن-دوتا دستاتو گره میکنی میکوبی به دهنت و صدای آآآ...درمیاری -با حلقه هایی که تازه برات گرفتیم بازی میکنی و امروز سعی کردی یک حلقه رو جاش بندازی اما موفق نشدی-هر وقت گریه میکنی سرت رو میزاری رو شانه های مامانی ودلسوزانه گریه میکنی ،قتی جایی هم تکیه بدی بازم سرت رو به اونجا تکیه میدی با گریه -اداهای تقلیدی پیدا کردی هرکار یا حرفی رو تکرار کنیم بلافاصله انجام میدی مثل سر چرخوندن، با انگشت چیزی رو لمس کردن .. فدای کارای نازت بشم خیلی دوست دارم کارم شده همش بگم میمیرم برات بهارم.
93/3/29 دالی:مامانی از این روز دالی بازی یاد گرفتی هر چی روت باشه میگیری روی صورت نازت و پایین میاری وبیصدا دالی میکنی،وقتی مامان بهت میگه دالی دخترم شروع به تکرار این عمل میکنی و میخندی.فدات شم
خوراک بهارم:موز-طالبی-هلو-سیب-زردآلو{بعضی مواقع میوه هارو با سرلاک بهت میدم}-دخترم عاشق ماستی،سر سفره بابا کارشه به دخترم ماست بده-زرده تخم مرغ البته با سرلاک.
عزیزم عاشق یکی از کاراتم میدونی چی:هروقت بغلت میکنم که جای خاصی ببرم یا وقتی از بغل کردنت احساس رضایت داری تا به خواستت برسی دلا میشی و سرتو برمیگردونی تو صورتم خیره میشی و خوشحال از این اتفاق؛نمیدونی گلم چقدر عاشق این لحظه ام.دخترم بعضی وقتها میبینی همینطور خیره به کارات نگاه میکنم و زمان از دستم در میره و از تمام کاراهایی که موقع بازی کردن انجام میدی لذت میبرم آخه میدونی میمیرم برات ،برای تو و داداشی:دوستون دارم خیلی زیاد
با علی جون کارت شده مسابقه همینکه علی میگه دی دی تو شروع میکنی به دی دی دی گفتن و این مکالمه ی خنده دار با واژه ی دی دی همچنان ادامه داره،چقدر بامزه ای گل مامان.
93/4/4;عزیزدلم دیروز سه شنبه برای شام رفتیم برای اولین بارخونه ی عمو آرش،حسابی با سینا جون بازی کردی ولی هرکار کردم اونجا نخوابیدی تا اینکه برگشت تو ماشین لالا کردی؛گلم عاشقتم اینم عکسها:
شبانه روز :دخترم دیگه کارات انگاری منظم تر شده ،روزها یکبار میخوابی اونم ساعت 1 ظهر تا 3یا4 بعدازظهر.
قشنگم، مامان از سفره بهت غذا میده آخه همینکه سفره باز میشه باید حتما کنار سفره بشینی و بخوری وگرنه گریه میکنی.شبها هم مثل همیشه نازو جگرو آروم و مامانی میخوابی تا اینکه دل مامان میسوزه و ساعت 5صبح بیدارت میکنه تا شیر بخوری،الهی من برات بمیرم که اینقدر مظلومی.
93/4/8 بهارعمرم ، اولین ماه مبارک رمضان،ماهی که دخترنازم مهمان خدای مهربونی مبارکت باشه.
سال قبل زمانی که تو عشقم تو وجودم بودی همه جا میرفتم مراسم ختم قرآن(کلی اونجا برات دعا میکردند)مراسم شب قدر وافطاریها، منم بخاطر دختر عزیزم روزه خور؛
اما از این دوروز روزه گرفتنم معلومه خیلی میخواد سخت بگذره واسه اینکه هم معده درد دارم هم اینکه جنابعالی از ساعت نه صبح بیدار میشی و همش درخواست بغل میکنی،منم که انگار هنوز کم خونیم بهتر نشده میخوام غش کنم؛دخترم ولی جالبه دیروز که اولین روز بود روزه بودم شما از 12 ظهر تا 6 بعدازظهر خوابیدی و من کلی استراحت کردم ممنونم عزیز دل مامان که به فکرمی؛الان هم حاجی مامان تو رو برده منم از فرصت استفاده کردم اومدم پای وب دخترم؛امسال دیگه نمیتونم مراسمهای قرآن و شب قدر رو شرکت کنم آخه نمیخوام شما اذیت بشی،انشاءالله سالهای بعد با دختر نازم اگر خدا بهم عمری داد توکل به خدا؛دخترم خوب گوش کن:
امام صادق (ع) در سفارش به فرزندانش در هنگام حلول ماه مبارک رمضان می فرمودند: « فاجهدوا انفسکم فان فیه تقسم الارزاق تکتب الاجال و فیه یکتب وفد الله الذین یفدون الیه وفیه لیلة العمل فیها خیر من العمل فی الف شهر» (جان های خود را به تلاش و کوشش وا دارید، زیرا در این ماه روزی ها قسمت و اجل ها نوشته می شود و در آن نام های میهمانان خدا که بر او وارد می شوند نوشته می گردد، در این ماه شبی هست که عمل (عبادت) در آن از عمل (عبادت) هزار شب بهتر است.)
آمد رمضان به خدمت دل
وان کش که دل آفرید با ماست در روزه اگر پدید شد رنج گنج دل ناپدید با ماست (مولانا)
اینم دخترم با علی آقای مهربون شوخ طبع (پسر عمه ی مامانی):