اولین تجربه ی بهارم در بازینو
94/3/28 :سلام به روی ماهت عزیزم(یکسال و هشت ماهگی)
بالاخره دیروز چارتایی رفتیم بازینو و به وعده ام عمل کردم خیلی خوش گذشت به خصوص به شما نازنینم
یه هواپیمایی بود که میشد همه باهم سوار بشیم هیچی دیگه سوار شدن همانا و مامانی ترسیدنش همان ،همون اول زنگ اضطراری رو زدیم و پیاده شدیم شما هم دیدی من ترسیدم میخواستی گریه کنی(پیش خودمون بمونه مامان خیلی ترسوست)داداشی هم حرصش دراومده بود و میگفت آخه این ترس داره.
قربون دخترم که از همه ی بازیها خوشت اومده بود همین که میشستی میگفتی:روشن کن
ببخشید عکس ها هیچ کیفیت نداره اما عیب نداره یادگاریه
مامانی کارت این بود که همه جای وسایلو دست کاری کنی هرچی دکمه...
قربون داداشی بشم که همش مواظبت بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی