23 ماهگی
سلام خوشگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگلم
22 ماهگیت مبارررررررررررررررررررررررررررررررررررررک
94/5/15: یکسال و 10 ماه وچهار روزگی (پروژه ناموفق بای بای پوشک)اولین روزی که دخترم رو پوشک نکردم,علتش این بود که نمیدونم به خاطر حساسیت بود گرمای زیاد بود که چند روزی بود دستهات رو میکردی تو پوشاکت و خودتو میخاروندی و خیلی کلافه میشدی این باعث شد تا تصمیم جدی بگیرم برای جیش گرفتن ،خیلی ها میگن زوده چون باید بعد دوسالگی باشه یک عده میگن نه باید بگیری بهار باهوشه و همه چیز رو میدونه خلاصه تمامی شرایط دست به دست هم داد تا مامانی این پروژه سخت رو شروع کنه ببینم دخترم چند روزه برنده میشه.ان شاالله
وااااای چه مرحله ی سختی ،اولین دستشویی بزرگ که بخاطره سرماخوردگیت آبکی بود روی سنگ آشپزخانه ریخت و امروز با بابایی آبکشیدیم همین روز اول و 15 مرداد ماه بود.بابایی برات همین روز لگن دستشویی خرید فقط برای بازی کردن روش میشینی نه جیش کردن و بدون استفاده گذاشتمش کنار دستشویی:دکور
حالا هر 15 دقیقه میبرمت دستشویی تا جیش کنی شما هم که جیش نمیکنی بلند میشی میگی جیش کردم فعلا خودت نمیگی من تند تند میبرمت .
خوشگلم روز اول و دوم خوب پیش رفتی تا جایی که روز دوم گفتی جیش بردمت دستشویی و با کمال تعجب دیدم پی پی کردی و منم خوشحال که مشکلی نیست ...اما چه کنم که خودم کردم بهت گفتم مامانی آفرین ببین جیش کردی ...همینکه نگاه کردی سریع داد زدی و بلند شدی و دیگه چی بگم جیش بند شدی از ترس جیشت رو نگه میداشتی هم پی پی رو.... وقتی احساس جیش داشتی شروع میکردی به گریه و دستهاتو میذاشتی میگفتی نه نه ...خلاصه که کارم گریه شد و پشیمون که این چه کاری بود کردم....با اینکه تصمیم گرفته بودم پوشکت کنم تا همه چیز یادت بره و دیگه پوشک داری اما به خاطر ترس دچار یبوست شدی و حالا که چند روزی هم گذشته فقط از جیش کردن نمی ترسی اما تو پی پی هنوز ترس داری و این پروژه بای بای پوشک رو موکول کردم به چند ماه بعد.
94/5/26:دختر گلم عجیب علاقه به لباس جدید داری حتی وقتی من لباس نو میپوشم میای دست میکشی میگی قشنگه قشنگه ...من بوپوشم....بعد به لباس خودت دست میکشی و میگی لیباسم قشنگه....
همه ی شعرها رو باید مامانی بخونه شما آخرش رو میخونی ،اما اولین شعر کوتاه که بلدی خودت کامل بخونی اینه :تاب تاب عباسی/ خدا منو نندازی /اگه منو بندازی / اااااا ....دیگه معلوم نمیشه چی میگی
عزیزدلم دوروز پیش برای باردوم دور موهات رو کوتاه کردم چون موهات کم پشت شده ترجیح دادم سه سانت دوباره کوتاه کنم ان شاالله که بهتر میشه.
خوشگلم راستی ببخشید که یادم رفت :خدارو هزار مرتبه شکر که بهم دختر داد
روزت مباررررررررررررررررررررررررررک نور چشمم
94/6/10:عزیزم الان چند وقتیه دچار یبوست شدی بخاطر همون ترس از گرفتن پوشک ،خلاصه که تو این مدت تو بد وضعیتی بودیم هم شما بخاطر دردهات هم ما واسه ی دردت ،یک شب اونقدر تب داشتی کعه من و بابا گریه میکردیم و برات نذر کردیم تب علتش همین یبوست بود هروقت هم پی پی داری باید بغل من باشی با گریه میگی مامان بغل کن تا مسئله رد بشه .
دکتر هم که بردیم برات آزمایش کامل نوشت خداروشکر هیچ مشکلی نبود و آزمایشت سالم بود حتی من از تیروئید نگران بودم که هزاران مرتبه شکر سالم بودی.
دکتر برات ملین پیدرولاکس نوشته که روزی یکبار ناشتا میخوری ولی زیاد تاثیری نداره ،دو روزه بهت خاکشیر میدم که دیشب پی پی کردی ولی همش از پی پی ترس داری و این نگرانم میکنه به امید اینکه همه ی ترس یادت بره ان شاالله نازنینم
منو ببخش که تو جیش گرفتن عجله کردم
دخترم عاشقتم
عزیزم دیگه راحت صحبت میکنی ......،مامانی خیلی مهربونی خیلی .....عاشق لباس عوض کردن شدی....
قشنگ من از 94/6/8 :بای بای شیرخشک
شما دیگه شیرخشک نمیخوری و فقط شیرپاستوریزه دامداران روزی دوبار صبح و شب موقع خواب،البته از قبل شیر رو به شیرخشک اضافه کرده بودم تا به طعمش عادت کنی ولی از هشتم این ماه به طور کل شیرخشک رو قطع کردم. نوش جونت نازنینم
اولین باری که موهاتو مدل خرگوشی بستم ولی داداشی دوست نداره
بهارم با دوستهای فامیل مامانی(از سمت راست بهار نیروانا سلاله زهرا)خونه ی آمنه جونی
23 ماهگیت مبارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررک گلم
دخترم عاشق این کش های مو هستی :