***وابستگی بهارم به شیشه شیر،پستونک،........
بهارم،قربون پستونک خوردنت بشم تو یک ماهگی بود وقتی میخواستم پوشاکتو عوض کنم خیلی گریه میکردی و این باعث میشد برات ناراحت باشم تصمیم گرفتم پستونکو امتحان کنم وقتی گذاشتم اولش پرت کردی بیرون اما دفعه ی بعد گرفتی و آروم شدی و دیگه گریه نمیکردی وباعث شد وسوسه بشم تا دوباره استفاده کنم بر خلاف داداشی که هیچوقت پستونک نگرفت،اما شما گلم استقبال کردی و اینطوری شد که دخترم پستونکی شد.دوست دارم
شیشه شیرم که نگو داغم تازه میشه وقتی شیر مامانو میخوردی انقدر گریه میکردی و گشنه بودی تا دیگران مجبورم کردند شیر خشک بدم که ای کاش بهت نمیدادم ای کاش حرفشونو گوش نمیدادم تا وابستش بشی و دیگه شیر مامانو نخوری بعد سه ماهگی ترجیح دادی شیر شیشه بخوری ، اوایل شیرمو می دوشیدم و تو شیشه میخوردی ولی دیگه شیر سینه ام کم شده بود و شما رو هم هرکاری میکردم سینه ی مامانی رو نمیگرفتی دیگه کم آورده بودم کارم فقط گریه بود اما چکار کنم؛ یاد اون روزهایی می افتادم که با سینه ی زخم شده بهت شیر میدادم خیلی وحشتناک و دردناک بود ولی بخاطر دختر نازم تحمل می کردم اما صد افسوس ،دیگه غصه خوردن دردی رو دوا نمیکنه اما راضیم به رضای خدا دیگه کاری ازم بر نمیومد. مامانی آرزو میکنم از تمام وجودم که تنت سالم باشه تا مامان این روزها یادش بره.دخترم عاشقتم
شیرخوردن دخترم تو 18 ماهگی
دخترم عاشق اسباب بازیهاشه: