بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

بهار عمرم

***اولین عید سال 93 و سیزده بدر بهار کوچولو تو شش ماهگی

1393/2/16 16:31
نویسنده : مامانی بهار
1,055 بازدید
اشتراک گذاری

http://dl.lilitheme.ir/Bank%20%20Lili/dokhmaly%20sheklak/7-sin-(8).pnghttp://dl.lilitheme.ir/Bank%20%20Lili/dokhmaly%20sheklak/7-sin-(9).pnghttp://dl.lilitheme.ir/Bank%20%20Lili/dokhmaly%20sheklak/7-sin-(10).pnghttp://dl.lilitheme.ir/Bank%20%20Lili/dokhmaly%20sheklak/7-sin-(1).pnghttp://dl.lilitheme.ir/Bank%20%20Lili/dokhmaly%20sheklak/7-sin-(2).pnghttp://dl.lilitheme.ir/Bank%20%20Lili/dokhmaly%20sheklak/7-sin-(3).pnghttp://dl.lilitheme.ir/Bank%20%20Lili/dokhmaly%20sheklak/7-sin-(5).pnghttp://dl.lilitheme.ir/Bank%20%20Lili/dokhmaly%20sheklak/7-sin-(6).png
http://zibasaz.niniweblog.com/

دو روز قبل عید،باغ حاج عمو:

مامان جون دیگه حال و هوای عیده،چیزی به سال تحویل نمونده،من دارم لباسای عیدتو می پوشونم-بابا ظرف می شوره-اما داداشی حاضروآماده کنار هفت سین،قران به دست منتظر ما نشسته و داد میزنه بیایین دیگه:همگی کنار هفت سین دعا کردیم و بهم قول دادیم که هر کس یک اخلاق بدشو ترک کنه.انشاءالله

 عیدت مبارک دخترم.اولین عیددیدنی چهار نفره که تو عشق مامان(تو شش ماهگی)کنارمی رفتیم خونه بابا بزرگ بعد:حاج عموی بابا-عمو قدرت-عمه طاهره......

دختر نازم از لباس عوض کردن و خونه فامیل رفتن عصبی میشی و بی تابی میکنی،همش باید بغل یکی باشی انگار خونه کسی بهت سخت میگذرهniniweblog.com،وقتی خونه برمیگردیم انگار تو اون بچه نیستی شاداب و سر حال میشی.niniweblog.com

مامان جونم چند روز دیگه(دو روز قبل سیزده بدر )میری تو هفت ماهگی و موعد واکسن شش ماهگیت میرسه.امیدوارم اذیت نشی نازنینم.

اینم عکسهای خوشگلم با لباسهای عیدت:

سفره هفت سین پریسا جان خونه عمه:

   

خانم نازم،برای سیزدهم عید با احترام به بی بی دو عالم خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها) تصمیم داشتیم چهار تایی بریم طبیعت تا اولین سیزده بدر دخترم کنار هم باشیم.اما اتفاقی  وقتی ساعت 1/5ظهر ازخونه دراومدیم به اصرار مهیار داداش رفتیم باغ عمه طاهره؛همه اونجا بودند اما چون هوا سرد بود تا ساعت چهار پیشم بودی بعدش بابا بردت خونه حاجی مامان.عکسهای دخترم همون روز:

گاوداری عمه طاهره:

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

گلاب(مامان حسناسادات)
14 فروردین 93 0:51
عاقا من اومدم چشمتون بزنم یعنی تو این سن یکساعت میتونه خودشو سرگرم کنه با تلویزیون؟ بعد اینکه تا صبح فقط دو سه بار بیدار میشه؟! بعد اینکه ۱۲ میخوابهتا سه و چهار و حتی پنج!؟ یعنی اگه حسناسادات من اینطور بود من چهارتا نی نی دیگه هم میاوردم یه اسفند حسابی با یه صدقه بذار کنار نگی نگفتی اینقدر این حسنا دقیقا تو این سه مورد منو اذیت کرد که نگو،اکثرا شبها حدود یکربع یه بار بیدار میشد،تماما داشتم شیرش میدادم دیگه بعضی موقعها نصف شب میشستم گریه میکردم که نمیذاشت بخوابم در طول روزهم تماما باید پیشش مینشستم و بغلش میکردم حتی فرصت غذاخوردن هم بهم نمیداد چه برسه کارهای جنبی دیگه! ولی همش باخودم میگفتم خداروشکر که هست و سالمه وگرنه چه زجرهایی که مادرهای بچه های مریض میکشن... دور از شوخی لاحول ولاقوه الابالله،ماشالله خدا خودش نگهدار همه بچه ها باشه...
مامانی بهار
پاسخ
سلام به مامان جون سادات گلم خیلی ممنون که وبلاگ مارو قابل میدونید واقعا خوشحال شدم چون همه میگن این چه بچه بداخلاقیه اما شما دلمو آروم کردید راستی یکبار بیدارشدنش تو شب بخاطره شیر خشکه که تا عمر دارم تو حسرت شیر دادن خودم میسوزم برام خیلی دعا کنید تا فراموش کنم.دوستون دارم
سمیه صادقی
1 اردیبهشت 93 12:14
عزیزی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار عمرم می باشد