بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

بهار عمرم

و ان یکاد

به جونم به قلبم به ندای جسم و روحم به خدای آسمان ها به تمام کهکشان ها

به نگاه پر شکوهت به قدم به خاک پایت به سیاهی دو چشمت

که تویی بهار عمرم

به شب دراز غم ها به سکوت نیمه شب ها به امید ساربان ها

به نسیم عهد و پیمان به کمال روح انسان به خدای هر دو دنیا

که تویی بهار عمرم

کلی فاصله تا تولد 9 سالگی

سلام عزیزم ،قشنگم ،زندگیم ،عمرم ببخشید چند سال شد که وبلاگ بهار عمرم به فراموشی سپرده شده بود که امروز اول مهر هزار و چهارصد و یک ، ناگاه ساعت سه بعدازظهر یه تلنگری به ذهنم خورد که ای وای وبلاگ بهار ،که یکدفعه صدات کردم مامان جونم بهارم بیا یه چیزی برات دارم که خلاصه گفتم. ماجرا از این قرار که خاطراتی داشتیم من و شما در دفترچه ی نی نی وبلاگ به نام بهار عمرم.😘😘😘😘😘✏️✏️ شما هم که نگو کلی ذوق کردی🥳 که زود باش نشونم بده‌.عشق مامان دیگه می‌خوام یواش یواش نویسندگی خاطرات رو به دستای کوچولوی خوشگلت بسپرم✏️ چون برای خودت خانمی شده و امسال میری کلاس سوم ابتدایی ،بله فردا شنبه دوم مهر روز اول بازگشایی مدارس شده و شما با آمادگی کامل ف...
1 مهر 1401

4 تا 5 سالگی بهارم/تولد 4 سالگی بهارم

سلام نازنینم عشقم امروز 12 بهمن 1396 تو 4 سال و چهار ماه و یک روزه ای فدات شم خیلی وقته خاطرات قشنگت رو بروز نکردم..دیگه مشکلات زورش بیشتره..بهر حال ببخش نازنینم هرچی بگم از خانومیت کم گفتم..مودب.رقاص.تمیز.مرتب.مهربان.دلسوز.... عاشق آرایش کردن به امید اینکه زود بزرگ شی و به قول خودت که دائم میگی بزرگ شم تا آرایش کنم ..هر چند خونه که تنهاییم میزارم برای خودت آرایش کنی تا فکر نکنی چیز خاص و عجیبیه.., این روزها خیلی حالمون بد بود بخاطر ازدست دادن بابائی ضحی جون ... روحش شاد داداشی هم ترم چهارم ان شاالله  تا حالا با موفقیت گذرنده خداروشکر. دخترم امروز 16 بهمن ماه 96 شدید مریض شدی بردیم دکتر کلی دارو داد راستی وزنت...
12 بهمن 1396

3 تا 4 سالگی بهارم/ تولد 3 سالگی بهارم

    سلام قربونت بشم ...... 96/07/11: اول : تولد سه سالگیت مبارک ان شاالله 120 سالگیت رو جشن بگیریم..... دوم :قبولی داداشی که بالاخره به آرزوش و آرزومون رسیدیم داداشی آقای دکتر شد اونم تو دانشگاه شهید بهشتی تهران، اولین ترم پزشکی داداش مهیار در مهرماه مصادف شد با سه سالگیت برای هر دوی شما آرزوی موفقیت و سربلندی میکنم. دخترم خیلی خانمی ،آروم... با محبت..مهربون...دلسوز...عاشقتم البته یه پا نقاش.... سوم: نقل مکان به خونه ی جدید تو مهرشهر،ان شاالله این جابجایی برای همه مون خوب باشه  95/12/20 :  سلام عزیزم ، نور چشمم دیگه بزرگتر شدی و مهربونیهات ،دلسوزیهات عمیق تر شده ؛من و داداشی و ...
29 آذر 1395

30 تا 36 ماهگی بهارم

به نام خدا سلام عزیز دلم 95/3/29(12 ماه مبارک رمضان): دخترم  خیلی وقته اینجا سر نزدم ببخشید فرصت نکردم خیلی خیلی خانم شدی حرفهای بزرگ میزنی مامانی عاشقتم عزیزم تکه کلامت که زیاد به کار میبری چرا  ست همش میپرسی چرا؟ مامان چرا غذا نمیخوره؟مامان چرا روزه ای؟ چرا خدا گفته روزه بگیری؟ یعنی هر چی جوابت رو بدیم باز همونو با چرا می پرسی ُیکبار بهت گفتم آخه مامان چرا نداره گفتی: چرا ُچرا نداره؟ خلاصه که حسابی بامزه شدی عاشق لباس نو پوشیدنی ُپیراهن نو که میپوشی میگی :عروس شدم -ببین چقدر خوشگل شدم -بزرگ بشم آرایشگاه (آرایش رو میگی)کنم..ماتیک بزنم...- داد...
29 خرداد 1395

28-29-30 ماهگی

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام نازنینم همدمم جگر مامان بزرگ شده خانم شده 94/11/25 :دختر نازنینم ببخشید این روزها هیچ نتونستم خاطراتت رو بنویسم کارهای دانشگاه و خونه فرصتی بهم ندادند مجبورم خلاصه قشنگیهات رو برات به یادگار بزارم الان مهمترین واژه ای که تکرار میکنی میدونی چیه ؟ چیه -چرا هر چی ببینی و دست بزنی فورا میگی مامان چیه ؟ بعد فهمیدن تازه میپرسی چرااااا؟ قربونت بشم هرجا ببرمت همه با تعجب میپرسن ؟خونه هم این طور ساکته ...از بس که هزار ماشاالله آرومی و خانم، خیلی زبون داری اما بیشتر تو خونه و یک ضرب صحبت میکنی با ما، با عروسکهات ،با ت...
26 بهمن 1394

27 ماهگی(بای بای پوشک)

سلام نور چشمانم                      سلام عمر مادر                    سلام عشق و جانم گل مامان دیگه دیگه خانم خانم با یک دنیا شیرین زبونی که هرچی بگم کم گفتم .....عاشقتم 1394/09/22   از صبح یکشنبه آذرماه بزرگ شدم دیگه شلوارم جیش نمیکنم میرم دستشویی جیش میکنم  ببین مامان شلوارم جیش نکردم  ببین شلوارم جیش نکردم مامان جیش دارم خدا روشکر همه چیز خوب پیش رفت و سخت ترین مرحله به راحتی تو دو روز گذشت فقط دوبار ،جیش خیلی کمی اونم بخاطر اونکه هنوز ...
29 آذر 1394

26 ماهگی

سلام به روی ماهت       به چشمون سیاهت گل من  بهار من            عزیز جان و عمر من تو میدونی عاشقم            عاشق اون نگاهتم       گل من  بهار من          همیشه باش کنار من    25 ماهگیت مبارررررررررررررررررررک دخترم بهارم این روزها داره کلی بهمون خوش میگذره میدونی باچی؟ با شیرین زبونیت با سلامتیت و امیدهایی که درس خوندن جدی داداشی برای کنکور بهمون میده،آره عزیزم وقتی داداشی اومد گفت که تو اولین آزمون آمادگی کنکور قلمچی نفر اول شده ،شاهد بودی که از خوشحالی تو پوستم نمی گنجی...
20 آبان 1394

بهار و محرم 94

94/7/30 : السلام علیک یا اباعبدالله  سلام به دردانه دخترم  قربونت بشم هزاران بار ممنونم که امسال در سن دو سال و بیست روزگی همکاریت باهام بهتر شده و تو عزاداری آقامون امام حسین علیه السلام شرکت میکنی و قتی که می ایستی و سینه میزنی یا موقع دعا دستهای کوچولوت رو بالا میگیری و صلوات میفرستی برمحمد صلوات الله علیه عاشقانه میپرستمت از خدای کریم و مهربون عاجزانه درخواست میکنم که همه جا و همه حال در راه ائمه علیه السلام هدایتت کنه و ان شاالله بتونی در این راه درست و هدایت شده گام برداری و همیشه اعمال بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها رو سرلوحه ی زندگیت قرار بدی. اینم بهارم تو عزای امام حسین علیه السلام و فرزند دلربایش...
30 مهر 1394

25 ماهگی

گل دخترم سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عشق من 24 ماهگیت مبارررررررررررررررک هزارماشالله که خانومی شدی ، دختر مرتب که نمیزاره چیز اضافی رو زمین بمونه احتمالا این نظمت به حاجی مامان رفته . هزارماشالله به صحبت کردنت که به هیچ کس امان نمیدی یکسره در حال حرف زدنی قربون صدای نازکت برم. همه ی کلمات رو هم کامل ادا میکنی جز چند کلمه مشخص که مثلا حرف (ر) داره (یا) ،اسمتو میگی بهای... شعری که خودت این روزها بدون وابستگی بهم میخونی اینه: بارون میاد چه چه پشت خونه ی هاجی ..... شاهزاده ها دویو بیش    واسه پسر کوچیکتیش    نه نمیدم نه نمیدم..... چشم چشم دو ابرو      ...
21 مهر 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار عمرم می باشد