بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

بهار عمرم

***سه چرخه-روروئک-کتاب و سی دی-کوتاهی مو-دالی-نانای-دست دسی-بای بای-سفرشمال-لاک

1393/3/4 18:15
نویسنده : مامانی بهار
215 بازدید
اشتراک گذاری

 93/2/15  سه چرخه(هفت ماهو 3 روز) :

بابایی هم برای دختر گلمون یه کادوی خوشگل خرید 36_15_4.gifمرسی بابایی،خیلی خوشحال شدی و کادوتو دوست داری..

93/2/15 روروئک سواری (هفت ماهگی):

دخترم از پنج ماهگی میزاشتمت تو روروئکني ني شكلك اما زود خسته میشدی ،تو شش ماهگی هم میرفتی اما بازم کم،ولی الان که ثبتش کردم چون خیلی خوب میری و به همه جا سرک میکشی و لوازم خونه رو دستکاری میکنی و کارهای خطرناک میکنی ،باید دائم مواظبت باشم.دوست دارم

93/2/18 کتاب و سی دی (هفت ماهگی):

دختر کوچولوی من، چون از صدا درآوردن حیوانات خوشت اومده بود بابا روز 93/2/18 برات اولین کتابها (سبد سبد ترانه -آشنایی با حیوانات اهلی )رو خرید اما چه فایده همین که دست میگیری شروع میکنی به عملیات پاره پاره کردن وای نه........

داداشی هم  زحمت کشیده و از نمایشگاه بین المللی کتاب برای آبجی مهربونش یه سی دی شعرهای شاد و کتاب(حیوانات از همه رنگ) خریده ممنون داداشی عزیزم.

93/3/20 کوتاهی مو(هشت ماهو ده روز):

دختر نازنینم امشب  ساعت 11 شب دیگه دیدم یه کوچولو از موهای نازت همش میره تو چشمهای خوشگلت،بنابراین مجبور شدم برای اولین بار اندازه ی سه سانت از یه تیکه ی کوچولوی موی جلوی پیشانیتو کوتاه کنم .مبارکت باشه نازنینم

93/3/29 دالی:

مامانی از این روز دالی بازی یاد گرفتی هر چی روت باشه میگیری روی صورت نازت و پایین میاری وبیصدا دالی میکنی، وقتی مامان بهت میگه دالی دخترم شروع به تکرار این عمل میکنی و میخندی.فدات شم

93/4/14  نانای :(نه ماهو چهار روز)
دختر قشنگم امروز داداشی آهنگ گوش میداد یهو دیدم صدام میکنه مامان بهارو ببین دیدم بله عزیز دل مامان نانای میکنه ؛دو تا دستاتو محکم باز و بسته می کردی مثل شعار دادن و ماهم خندههههه.

93/4/17 دست دسی:
دخترم امروز رسما دست دسیتشویق کردی همین که میگم دخترم دست ،شروع میکنی به کوبیدن دستات ؛فدای اون صدای دستات بشه مامانی.
 

93/4/25  بای بای:(نه ماه و  نیم)
خوشگلم از امروز دیگه میگم بای بای ،دستهای کوچولوتو تکون میدی به نشانه ی بای بای بای بایچقدر این موقع خوردنی هستی نور چشمای مامان.
 

93/5/15اولین سفر به شمال کشور(ده ماه و پنج روز)

92/5/27 اولین لاک زدن بهارم:

گلم رفتیم خونه عمه فرزانه(عمه مامانی)یکدفعه دیدم محدثه جون انگشتهای پای جگرمو خوشگل کرده وااااااای فقط بابا نبینه آخه از لاک خوشش نمیاد برای همین محدثه جون دستتو نزد.

پسندها (7)

نظرات (4)

ساناز
1 خرداد 93 9:37
عزیزم بیا وبم برو موضوع تم زنبور رو ببین .. هرچی هم کم داشتی و نبود بگو برات پیدا میکنم
مامانی بهار
پاسخ
سلام ممنونم حتمی نتیجه رو عرض میکنم بازم ممنونم.
آرزو
3 خرداد 93 14:38
عزیزم ماشاالله دخترت خیلی نازه خدا حفظش کنه
مامانی بهار
پاسخ
خیلی ممنون انشاءالله به سلامتی نی نی نازتون پا به دنیا بذاره.
madarkhanomi
4 خرداد 93 11:01
مامانی بهار
پاسخ
مرسی خیلی زیاد
مامان دانیال-ویانا
4 خرداد 93 14:35
مامانی بهار
پاسخ
مرسییییی جگرم چطورییییی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار عمرم می باشد