7***هفت ماهگی بهارم (دو دندان مرواریدی-واکسن-شدت ریزش مو)
بهانه هم اگر می گیری بهانه مرا بگیر......
من تمام خواستن را وجب کردم....
هیچکس....
هیچکس به اندازه من عاشق تو و بهانه هایت نیست....
دخترم اولین عکس سمت راست تو عروسی ناز گل(دختر فریده عمه) گرفتی،عکسهای بعدی هم خونه ی عمه فرزانه.عاشقتم
دخترم واکسن شش ماهگیت چند روز دیر شد تا زدی چون بعلت تعطیلات عید تعطیل بود هزار ماشاالله اصلا اذیت نشدی انگار نه انگار که واکسن زدی .خدارو هزار مرتبه شکر. قطره آهن هم شروع کردیم:1393/1/17
وزن: گرم8/800
قد: 69 سانتیمتر دور سر:43 سانت
مامان جون این روزها خیلی جگر شدی و عاشق دردر تا بابا رو میبینی با بدنت اشاره میکنی به بیرون.مامان برات صدای حیوانها رو با اسمش در میاره با دقت گوش میدی و میخندی قربون خنده هات.
دخترم هنوز دندونات بیرون نزده و خیلی بی تابی میکنی بخصوص شبها تو خواب ناله میکنی بابا امروز1392/1/25 رفت برات ژل خرید به لثه هات مالیدم اما همش میخواستی انگشتمو مک بزنی دیروز خیلی گریه کردی تا امروز که پاشدی دیدم آبریزش بینی داری و حالت خوب نیست خیلی نگرانتم کاش دندونات زود دربیاد.
شیرخشک دخترم:راستی مامان یادم رفت بگم شیر خشکتم عوض کردیم بهت بیومیل پلاس 2 (شیر خشک تایید شده و غنی شده)میدم تو این دوروزه هیچ بالا نیاوردی خدارو شکر. طبق سفارش دکتر تو (کتاب برنامه غذایی کودکان از 6 ماهگی تا 12 ماهگی )به نویسندگی دکتر شاهین نریمان متخصص نوزادان.
غذای کمکی که بهت میدم خیلی متنوع شده و از همش استقبال میکنی بابا هم برات سرلاک خریده ولی هنوز ندادم .دوست دارم
ناز مامان از سرلاک اصلا خوشت نیومد منم فعلا دست نگه داشتم تا ببینم دوباره میخوری یا نه.اما عاشق پوره (سیب زمینی+هویج+شیرخشک+آب جوش)هستی وموقع غذا خوردنمون بهت میدم چون خیلی هواست به خوردن ماست وحتی باعث میشه به غذا خوردن به موقع عادت کنی.
مامانی 93/1/26 بردمت دکتر برای آبریزشت دارو داد داری استفاده میکنی انشاءالله زود خوب شی و سرفه نکنی.
دخترم یادم رفت بگم:93/1/22 روز تولد نیروانا جون بود همگی جمع بودیم بجز بابایی،خیلی خوش گذشت بهت کلی نانای کردی اینم عکسا:
درخواست توپ از نیروانا جون:توپو میدی؟
اما بگم از هیجانات دختر نازم: عزیزم شدید عاشق لوستر و چراغی ،دیگه چشم ازش بر نمیداری البته از دو ماهگی علاقه به لوستر داشتی و مخصوص الان نیست وقتی خونه بابا بزرگ میری بابابزرگ به عشق تو لوسترها رو روشن میکنه و توهم سرو صدا میکنی.وقتی طرف دکور میبرمت انقدر دست وپا میزنی که میخوای خودتو بندازی توش.شدید علاقه به کلمه خوشگلم داری همین که میگم بهار خوشگل ،شروع میکنی به خنده .عاشق کاراتم،عاشق خنده هاتم نازم.
آهنگ شادم که نگو هر جای اتاق که باشی وقتی صدای آهنگ بیاد نگاه میکنی ومبهوت میمونی،چندتا از آهنگهای مورد علاقتو ضبط کردم وبرات میزارم و دیگه ساکت گوش میدی.
مامانی ولی ماشاءالله عجب گوش تیزی داری حتی پچ پچ هم کنیم برمیگردی نگاه میکنی به صدای پیامک دادن تلفن....خلاصه که آتیش پاره ای،میمیرم برات عزیزم .
اینم خوشحالی دخترم تو این حس:
تاخیر در عیددیدنی منزل کاظم جون(پسر عمه)93/2/5 :
مبارکه مبارک دخترم بالاخره مروارید های سفید خوشگلت دراومد 93/1/30 روز شنبه اونم چی دوتایی فقط نوکش جوانه زده الهی مامان قربونت بره یکم خیالم راحت شد.
عزیزم حرف زدنهای به زبان خودت و جیغات زیاد شده چه جیغی....... دیگه داری میشینی ولی زیاد سخت نمیگیرم تا بهت فشار بیاد واذیت بشی یکمی که میشینی بلندت میکنم همه میگن لوست نکنم ولی به این حرفها اعتنا نمیکنم و میذارم هرچیرو به موقع یاد بگیری نه زود نه دیر مگه عجله هم داریم دخترم خیالت راحت مامان همه چی رو با کلی تحقیق و مطالعه پیگیری میکنه .
مامانی چقدر هم مهربونی،داداشی میگه مامان معلومه خدا آبجی خوش اخلاقی بهم داده ،درست میگه،عزیزم در هر حالی حتی وقتی بلافاصله که از خواب بیدار شی بهم میخندی و دلمو آروم میکنی همیشه لبای دختر نازم میخنده انشاءالله که همیشه لبات پرخنده باشه الهی آمین.
غذای کمکی دخترم: راستی یه فکری برای سرلاکی که بابا برات خریده بود و ازش خوشت نمیومد کردم و خیلی استقبال کردی:سرلاک +آب سیب/سرلاک+موز له شده:خیلی خوشت اومده -فعلا غذای بعدی که بهت میدم :آب گوشت+سیب زمینی پخته له شده+هویج پخته له شده:از همه بیشتر دوست داری، فکر میکنم از غذای شور نسبت به غذای شیرین بیشتر خوشت میاد البته به غذات یه کوچولو برای مزه دارشدن نمک میزنم نه زیاد عزیزم.
اینم دسرت:ماست+سیب رنده شده.نوش جان
نشستنت هم خیلی بهتر و طولانی تر شده بدون وابستگی، ولی هنوز زیاد نه،امروز 93/2/8 حاجی مامان میگفت خدا کنه بهار به تو نکشه چون تو خیلی دیر راه اوفتادی(یعنی مامانت)انشاءالله هر چی خدای مهربون صلاح بدونه نازم.
اما در آخر بگم از اصل کاری، اگه گفتی چی؟پوشک:مامانی از بدو تولدت مای بیبی مولفیکس
استفاده کردی اما الان هم مولفیکس - هم بارلی
برات میخرم البته الان بارلی استفاده میکنی شماره 4 ، الهی همیشه راحت باشی وسلامت انشاءالله.
مامان جون بگم از موهای نوزادیت :از پنج ماهگی شروع کرد به ریختن اما اوجش تو این ماه بود داری حسابی کچل میشی سرتو از بالش که برمیدارم پر از موی جگرمه ،روی لباست،یکی دیگه از کارات که این ماه شروع کردی اینه که همش پاهاتو میگیری ببری دهنت یه چند سانت مونده که موفق بشی وقتی بیدار میشی فقط تو این حالتی .فدات شم اینم شاهد وضع خوشگلم:
عزیزم چند روز مونده که هفت ماهت تموم بشه ،برده بودمت حیاط هوا خوری،همسایه ی پایین هم بود گفتم بابا بزرگ بیا بهارو ببر دردر،همین که گفتم :یکدفعه گفتی با صدای نازک بابا،یهو جیغ زدم و کلی خوشحال شدم .اما همون شده هرچی میگم بگو بابا خبری نیست.
دخترم،فردا میری تو هشت ماهگی ،هفت ماهگیت مبارک جگرم 92/2/10 ،مامانی امروز اولین فضولیت بود با روروئک رفتی سراغ کتابخانه و شیشه ها رو کلی مارک دار کردی قربونت بشم نازم.