***شیرین کاری بهار کوچولوی من
بهار نازم (در شش ماهگی ) وقتی خیلی خوشحال میشی، میری تو این حس:
دخترم دوست دارم خیلی زیاد.(شش ماهه)
هیجان دخترمو ببین:هر چی بالای سرت میبینی همین حالت رو داری،از چشمت پنهون برای دادن قطره از این روش استفاده میکنم بابا هم کلی میخنده،الهی فدات شم.(شش ماهه)
عشقم، اینم دعوای جنابعالی با نیروانا جون
عمرم ،میمیرم برات خیلی زیاد(شش ماهه)
خانم خودم (هفت ماهو نه روز)چندروز پیش تو حیاط فقط سرت رو به آسمون بود و چشم از کبوترها برنمیداشتی:
نازم (هفت ماهه )کارت این شده بری پای در و شروع کنی به جیغ زدن که ببریمت بیرون اینم اسنادش:
دختر نازنینم دیشب93/2/20 (هفت ماهو ده روز ) وقتی از گردش با بابایی برگشتی متوجه یه خرابکاری شدم بلهههههه جورابشوووو بدون گل میشود....
عزیزمن،وقتی به به میخوری یکدفعه میری تو این حس:
اینم دست دسی گل خودم تو هشت ماهگی:
حالا میرسیم به دعاکردن(پیش خودمون بمونه داشتی به لامپ نگاه میکردی)قربونت بشم:
بازم زبان در آوردن دخملم،زبونتو بخورم:
اینم اداره ی دخترم:
هیجان بهار نه ماهو نیمه