18 ماهگی
93/12/21 سلام نور چشم مامان:
دخترم با عرض معذرت از اینکه اینقدر دیر اومدم تا خاطرات شیرینت رو تو این مدت بنویسم بخاطر شروع تدریس سرم شلوغ شد و فرصت نکردم،تازه الان هم که اینجام ساعت 2 و 44 دقیقه ی شبه.
خوشگلم چه روزهای قشنگی ؛ هر روز یه چیز تازه یاد میگیری و دل من و بابا و داداشی رو میبری.
دیگه کامل تو راه رفتن مسلطی و چقدر هم خنده دار میدوی،دیگه وقتی بیرون میریم نمیخوای بغل باشی و عاشق راه رفتنی،اون کفشی که برات از قشم خریدم کوچولو شد و امروز یه کفش خوشگل خریدیم با یک دمپایی که کلی هم ذوق میکردی ،تو خونه کارت این بود که دمپایی منو بپوشی چند روز پیش دیدم با دمپایی بیرون من اومدی تو خونه با خوشحالی تمام که یهو با داد من روبرو شدی.
دخترم الان سه روزه که حاجی مامان با دایی رفته مشهد و شما هم در نبود من دوشنبه خونه ی عمو قدرت بودی و تا ساعت 5 بعداز ظهر ازم دور بودی و دیروز هم سه شنبه خونه ی عمو داداشی،الهی بمیرم این دو روز که خونه نیستم آواره میشی درسته که بهت خوش میگذره و ازت مثل گل مواظبت میکنند اما همش دلم پیشته و حسابی دلم بهت تنگ میشه از هفته ی دیگه حاجی مامان هست و باز طبق معمول اونجا میمونی.
عزیزم مامان،روز 8 اسفند یعنی این ماه اولین جمله ات رو گفتی اونم دو کلمه ای :بابا پاشو
نمیدونی چقدر خوشحال شدم مامانی عاشقتم بهم میگی مامانی پاشو -مامانی بییم-بیا-
کلمه ها رو یواش یواش یاد گرفتی مثل :
عمو صدا کردن -دایی گفتن - چایی - هاپو - تیس ( با تای فتحه دار و یای ساکن یعنی میترسم)-ماشین-دای-جیش-آبیجی(آبجی)-عیی(علی) -هادی (اسم دایی) - بیا- دی دی(دال فتحه دار و یای ساکن)-جی جیش(لباس)
میگیم بهار خانم میگی :بیی (بای فتحه دار)
گلم چند تا از اعضای بدنت رو به نام یاد گرفتی و نام میبری.مثلا دستت رو میزاری روی چشمهات میگی دشم(دال کسره دار).-گوش-دست-پا
غذا خوردنت خدارو شکر بهتر شده ،تو میوه ها هم عاشق خیاری.میوه هر چی باشه میگیری دستت میگی باز (یعنی برام پوست بکن).تخمه و بطورکلی آجیل که دیگه نگو،خیلی بامزه با دندونهای جلوییت خرد میکنی بعد میخوری.
خوابت هم که نگو مثل همیشه تا صبح تو خواب نازی.
دختر عزیزم تا صدای الله اکبر اذان رو میشنوی شروع به گفتن ابا (اکبر) میکنی با دو دستت بالای گوش و بعد به مسح کردن پاهات مشغول میشی(وضو).
دندون های جگریت هم داره اضافه میشه الان 14 تا دندون داری دوتا دیگه هم در حال بیرون زدنه ان شاالله.
همچنان تو بازی عاشق قایم موشکی،میری یک جای دنج مثل کمد دیواری پیدا میکنی و مثلا قایم میشی و هرچی صدات کنیم جواب نمیدی تا بیاییم و پیدات کنیم.
دخترم داره فیش برق میخونه:
خوشگل مامان الو میکنه :(همینکه صدای تلفن رو میشنوی بدو بدو میری طرفش )
فضولی به وسایل داداش: