بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

بهار عمرم

22 ماهگی

1394/4/18 2:24
نویسنده : مامانی بهار
1,091 بازدید
اشتراک گذاری

جگرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر مامان سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

جشن 21 ماهگیت مباررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررکجشن

94/4/17 : ماه رمضان مبارک نازنینم

این دومین سال از ماه مبارکه که کنار سفره ی افطار هستی و به ما افطار حسابی میچسبه ،امسال بابایی مشکل داره نمیتونه روزه بگیره فقط مامانی و داداش مهیار روزه ایم،داداشی طفلک هم درس میخونه هم روزه ست خیلی براش دعا میکنم که ان شالله کنکور سال بعد نتیجه ش رو هرچی دوست داره ببینه.آرام

گلم چی بگم از این روزها که واسمون خودتو لوس میکنی چه نازو ادایی داری وقتی چیزی میخوای انقدر خودتو میچرخونی و تکون میدی خلاصه دلبری میکنی که اون لحظه میخوام بخورمت،عاشقتم(تکه کلام مامانی)بغل

وای که چقدر لاک دوست داری چند روز پیش رفتیم خونه ی اسماعیل پسرعموی بابایی ،هرچی لاک ستایش جون داشت چیده بودی کنارت و کیف میکردی فقط دلت میخواد به کسی لاک بزنی اما اگه بخواهیم به خودت لاک بزنیم جیغ و گریه که نه نمیخوام ...نمیدونم چرا ؟بیچاره عمو انگشتهاشو ببینقه قهه

اولین لاکهایی که مامانی برات خرید البته یکیش که قرمز بود دادی به زهراجون،بعد این کارت لاک زدن شد بدون ترس:مامانی آک بزن:

94/4/19:دخترم دیشب برای دومین بار بود که رفتیم شب قدر بیرون آخه بار اول شب 19 بود گفتم دخترم بریم مسجد نماز بخونیم خیلی ذوق کردی و همش میرفتی پیش بابایی میگفتی برم مسجد نماز بوخونم...خلاصه رفتیم دیدم وای چقدر گرمه و تو هم می گفتی بییم و منم هیچ حس خوبی نداشتم برای همین یکساعت کلا موندیم و برگشتیم ..موند تا دیشب یعنی شب 23 ماه مبارک ...چند وقتی بود دلم میخواست برم کنا مزار شهدای گمنام احیا بگیرم که این آرزو محقق شد و رفتیم اما چشمت روز بد نبینه پامونو که گذاشتیم حسابی اشک ریختی و گفتی بییم هرکاری میکردم نه میخوابیدی نه پیش حاجی مامان میرفتی فقط منو چسبیده بودی تا اینکه بعد دو ساعت دوام آوردن برگشتیم خونه و طبق معمول خونه احیا گرفتیم و آخر شب ازت پرسیدم :

مامانی چرا گریه میکردی منو اذیت کردی میدونی چی جواب دادی؟

من تیسیدم آقایی می خوندترسو

بغلت کردم و بوسه باران....آخه اینو نگفته بودم شما خیلی از صدای بلند میترسی هر وقت صدایی بیاد میدویی بغلم میگی :چی بود... تیسیدم....اونجا هم صدای بلندگو خیلی بلند بود و برات بمیرم که درکت نکرده بودم عزیزم مامانی رو ببخش ...دخترم حواسم به این نبود که شما اصلا آهنگ غمگین-نوحه -حتی لالایی غمگین دوست نداری و اگه برات نوحه یا لالایی بخونم شروع میکنی به گریه کردن از وقتی چیزی متوجه شدی همین مشکلی داشتیم و هنوزم داریم ...با تمام وجودم دوست دارم.بوس

دختر عزیزم از دکتر هم خیلی میترسی کافیه پامونو بزاریم مطب دیگه نمیشه شما رو معاینه کرد....دیروز داداشی گفت مامان بره دکتر گفتی نه و شروع کردی گریه کردن نره نه نه شاکی

شما هم این سه شب با ما سحری میخوردی و میخوابیدی تا فرداش 12 یا 1 ظهر و مامانی راحت میخوابید ...البته تا الان خوب همکاری کردی و هرروز تا ساعت حدود 12 ظهر میخوابی خوشگلم...بعدم که بیدار میش اول میگی شیی  میدی...بعد شروع میکنی به نام بردن وسایلی که اطرافت هست این چیه؟لباسشویی تیویزیون چادی

فداییییییییییییییییییییییییییییییییییی دارییییییییییییییییییییییییییییی

مامانی فردا میخوام زنگ بزنم مطب دکتر حیدری وقت بگیرم برای چکابت ..آخه از موقعی که اسهالت خوب شده لاغر شدی ودیگه انگار به حالت اولت برنمیگردی منم نگرانتم تازه وابسته ی شیری و اشتهات به غذا کمتر شده      البته همش داری تو خونه راه میری اصلا نمیخوای زمین بشینی نمیدونم ازاینه لاغری خلاصه که باید با دکترت مشورت کنم همینکه موهات هم خیلی کم پشته ...

از اینورم همه میگن بهار ماشاالله همه چیز رو متوجه میشه از جیش بگیر ..نمیدونم الان کار درستیه یعنی زود نیست آخه میگن باید بعد دوسالگی باشه ...تقریبا دارم آماده ات میکنم میگم :دخترم جیش داشتی به مامان بگو بریم دستشویی تو هم میگی باشه اما کو گوش شنواخنده

94/4/20:عزیزدلم خیلی بااحساس و مهربونی ....یهو میای شروع میکنی منو بوسیدن ..داداشی رو بوسیدن حتی پاهامونو هر چی میگم مامانی پامو نبوس میگی نه بوس کنم .

اما دخترم گاهی موقعها یه کوچولو سیاستمدار میشی و میخواهی کارت راه بیفته اینطوری:منو تند تند بوس میکنی اگه حواسم جای دیگه باشه میگی ببین بوس کیدم ...دوباره بوس میکنی میگم مرسی دخترم قربونت بشم بعد جنابعالی میگی نانای بزارقه قهه

دخمل من کیه :من بهایی....قربون اسمت بشم من

94/4/31 : جگر مامان دیشب داشتم تو دستشویی پاتو می شستم گقتی مامان مسماخ بابا ،کلی بهت خندیدم آخه به مسواک میگی مسماخ.قربون خوشگل حرف زدنت مامان جون

الان باید آماده بشیم بریم پیش دکترحیدری که برای امروز 31ام وقت داده بود برای چکاب بعد که اومدم میگم نظر دکتر چی بوده عزیزم دوست دارم.

دختر عزیزم،نور چشمهام:از دکتر اومدیم وزنت 12/500 بود و قدت 85 سانت ،بد نبود ولی راضی کننده نیست دکتر باز برات آزمایش نوشت تا همه چیز چک بشه مثل تیروئید،ان شاالله که چیزی نیست.البته همش تو خونه راه میری و عادت به نشستن زیاد نداری و شاید کمی وزنت از اینه ولی باز باید مطمئن شیم .

94/5/4 دخترم چی بگم که چقدر خوشگل حرف میزنی:بابا اسپیه(اسپری) بزن.....اینم سبزه،آبی....ببین آک(لاک) زدم....نه نمیخویم.....بغل

مامان کلی روی موهات درگیری داریم همه بجز داداشی میگن موهاتو کوتاه کنیم تا بهتر بشه ولی داداشی حریف همه هست میگه نه که نه....میخوام موهاش بلند بشه تازه دیگه حق ندارید جلوی موهاشم کوتاه کنید...ما هم که عاشق داداشی....بوسمحبت

قربونت بشم که اینقدر احساساتی و مهربونی هزار ماشاالله:دیشب اومدم برات آهنگ بزارم پای راستم گیرکرد به تخت داداشی وااااااااااااای ناله ام رفت آسمون و یکدفعه خودمو کنترل کردم چونکه تو چنان اشک میریختی و میگفتی: چی شد مامانی چی شد و مگه آروم میشدی دوباره به بابا میگفتی مامانی چی شدگریه

94/5/7:دختر خوبم تازگیها یاد گرفتی میخواهی کارت رو جلو ببری میای دستمونو میگیری میگی:پاشو علی جانم

چند وقته دیگه خاله بازی تنهایی هم انجام میدی بالش رو میزاری رو پاهات و عروسکت رو میزاری رو بالش، باهاش حرف میزنی میگی: جانم جانم لالا پیش پیش....(عکس ادامه مطلب)

بهت میگم دخترم گوشیم گم شد،گفتی :پاشو بریم پیدا کنیم ؛ دیگه کاملا به کلمات حتی متضاد هم مسلط شدی و راحت بیان میکنی اونم بازبان شیرینتمحبتبغل

وقتی میخوام ازت عکس بندازم بیچاره ام میکنی یا میخوای ژست بگیری که میشه ادا یا که یک جا نمی ایستی خلاصه تا این عکسها رو بگیرم دق کردمگیج

یکسال و ده ماهگیت مبارک عشقم(22 ماهگی)

لالایی دخترم به عروسکش:

یکی از خرابکاری بهار جونم: بابایی تو ظرف سس ریخته بود بخوری یکدفعه دیدم به به دستهاتو میکنی تو ظرف بعد مثل کرم میمالی به دستهات ،پاهات و حسابی کیف میکنی یه مونده بود به سرت بمالی اینم شاهد:

بهارم با ضحی جون نوه خاله رقیه مامانی تو مهمونی

بابابزرگ،داداشی،علی ،بهار،زهرا

اینم بازی که بابایی برات خرید حسابی کیف میکردی وقتی حباب ها رو میدیدی،قربون خنده هات

بهارم عاشق آدامس:

بمیرم برات ببین پشه ها باهات چکار کردن ،پاهات هم مثل دستهات شده صورتت.....

پسندها (6)

نظرات (6)

★ مامان آرنیکآ ★
14 مرداد 94 13:02
فدای این دختر ناااز و شیرین زبون همیشه سلامت باشی عزیز دلم مامانی مرسی که به ما سر زدین، خوشحالم کردین
مامانی بهار
پاسخ
ممنونم عزیزم خواهش میکنم
مامان ماتیسا
17 مرداد 94 10:48
بهار جون خیلی نازه ماشالا
مامانی بهار
پاسخ
ممنونم مامانی مهربون
مامان راحله
24 مرداد 94 13:04
تمام عروسک های دنیا تا همیشه یتیم می ماندند اگر خدا دختر را نمی‌ آفرید …روزت مبارک عزیزم
مامانی بهار
پاسخ
روز شما هم مباررررررررررک گلم
مامانی آرتینا جان***
25 مرداد 94 2:41
ای زیباترین لبخند خدا روزت مبارک.
مامانی بهار
پاسخ
آرتینا جونم روزت مباررررررررررررررک
مامان نیلوفر
25 مرداد 94 16:50
زیباترین گل هستی روزت مبارک
مامانی بهار
پاسخ
مبارررررررررررررررررررک بر شما عزیزم
Aylin
28 مرداد 94 9:01
.~~~. . . ’’~-,,_. . . . . . .. ,-’. . . . ’-,~~-, . |. . . . . . . . . . ¯’~-,. . .. ,’. . /. . . . ’,. . . ’-, . ’,. ســــــلام دوست .. ’-,. . |.. /. . . . . . . . . ,’ .. ’~-,. .مــــــــــــــن. . . . . .. |. |. . . . . . . . . / . . . .¯’’’’~~~~~~~’. . . |,,, . . . . . . .. / . . . . . . . . . . . . ’-,. . ’. ~ ~’ ’-,. . . . .. / . . . . . . . . . . . .. /’. . .. OO. . ’ ~--~~’ . . آپــــــــــم . .. ,-’-. . ,-~¯¯~-,. . . . .. ’-, . . . اگـــه . . . ,-’. . . .. ’~-,,,-~’. .. . . . . ’, . . بيـــــــايـــي .. /. . . . . . . . . . .. ,_,-. . .. / . خوشحــــــــال. ’,. . . .. ,_;’. .. |. . . /. . .. ,’ . . .. ’-,. . . .. ’’’~-~"~~".. ,~’ . . . . . . . . . . . .. ’~--,,_. . ’~~’. ,- ’ . . . . . . . . . . . . . . . . . |’’. . . ~’,-, . . . . . . . . . . .. /. .. ,. . .. ’~-~""~-, . . . . . . . . . . .. /. . ,,--’~--,,_,,-.. ).. ) . . . . . . . . . . . . . . .. /.. .- ’. . . . . .. ’~,~’"" . . . . . . . . . . . . .. /. ~’. . . . . . . . . .. )_,,_ . . . . . . . . . . . . .. |. . . . . . . . . . . }__""~, . . . . . . . . . . . . .. ,_. . . . . . . _,,,--~’¯.. ¯’~, . . . . . . . . . . . . . . . ’~-,,,,,,. . . . . . . . ~-,. ’-, . . . . . . . . . . . . . . . . . .. .. ’~-,,__. . .. _,),-
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار عمرم می باشد